• ما را دنبال کنید

چگونه کسب و کارمان را مدیریت کنیم؟

مدیریت کسب و کار، از اداره امور روزانه گرفته تا برنامه‌‏ریزی طولانی مدت، طیف گسترده‌‌‏ای از فعالیت‌‌‏ها را شامل می‌‌‏شود.

آنچه اهمیت دارد این است که به خوبی درک کنید چه مسئولیتی دارید و چه کارهایی می‌‌‏توانید انجام دهید تا کسب و کارتان به گونه‌‌‏ای موثر و کارآمد جریان داشته باشد و رونق بیابد.

لازمه این کار توجه و رسیدگی کافی به بخش‎‌‌‏ها و موضوعاتی از قبیل بودجه‌‌‏بندی، محفاظت از کسب و کار، استخدام و آموزش کارکنان و بازاریابی و فروش است.

اداره ی کارهای روزانه

موفقیت در مدیریت فراز و نشیب‌‌‏های کار روزانه، ستون فقرات کسب و کارتان است. پس تلاش کنید و بیاموزید که چگونه هر روز از پس اداره کردن مسائل کاری به خوبی برآیید.

استخدام کارکنان

سعی کنید شیوه‌‌‏های استخدام و جذب نیروی جدید و نیز شیوه مدیریت صحیح بر کارکنان را یاد بگیرید و به کار ببندید.

رشد دادن شرکتی اجتماعی

منابعی پیدا کنید تا به کمک‌‌‏ آنان تشکیلاتتان را برپا کرده، مدیریت کنید و آن را رشد دهید.

بازاریابی و فروش

عرضه کردن کالا یا خدمات به بازار لذت‌‌‏بخش است. پس تلاش کنید با مشتریانی که می‌‌‏توانند بر موفقیت‌‌‏تان تاثیری مثبت بگذارند، تعامل داشته باشید.

اطلاع از حریم خصوصی و اصول نگهداری از آن

از خطرات ناشی از تجارت الکترونیکی آگاهی یافته و از خود و مشتریان‌‌‏تان محافظت کنید.

ایجاد و توسعه ی وبسایت

برای ایجاد وب‌‌‏سایتی مختص کسب و کارتان اقدام کنید یا اگر وب‌‌‏سایت دارید، آن را توسعه و ارتقا دهید. با این کار می‌‌‏توانید مشتریان بیشتری را جذب کنید.

به کارگیری تکنولوژی در کارهای روزانه

امروزه فن‌‌‏آوری‌‌‏های تبادل اطلاعات و ارتباطاتی بسیاری وجود دارند که می‌‌‏توانید از آنها برای پیشرفت کارتان بهره بجویید. پس سعی کنید در مورد این فن‌‌‏آوری‌‌‏ها بیشتر اطلاعات کسب کنید

یک متخصص لزوماً همیشه آن کسی نیست که بیشترین اطلاعات را دارد ، آنها کسانی هستند که از اطلاعات موجود وشرایط فعلی الگوهایی را می توانند استخراج کنند و با بینشی فراتر از سطح مسئله الگویی جدید برای حل مسئله بیافریند.

یک مدیر می تواند فاقد یک دانش خاص باشد اما باید موارد زیر را درک کند :

کارکنان ، آموزش ، راه کارهای انگیزشی ، ارزیابی ، توزیع و بخش و تعمیم سود و زیان و بودجه بندی

سودآوری در مقابل خطر تاخیر در رقابت که البته تاخیر هم خودش جزو یکی از راه های استراتژیک می تواند باشد .

مثال: Iphone هیچگاه نه اولین اسمارت فون و نه اولین گوشی دوربین دار بازار بود اما بازی را تغییر داد و استانداردهای خاصی را وارد بازار کرد .

یک مرحله بالاتر از مدیر و مدیریت ، معاونت ریاست می باشد که با وظایفی همچون برنامه ریزی بلند مدت ، ارتقاء و توسعه محصول ، تامین مالی ، تصمیمات استراتژیک « این افراد به چگونگی جزئیات تولید و و ارتقاء و جزئیات مسائل داخلی توجه کمتری دارند »

در بالاترین سطح مدیریت با اشخاصی روبرو می شویم که درگیر مسائلی همچون فلسفه وجودی و چگونگی طراحی و تعریف منطق مجموعه ها می باشند ، این افراد به ماموریت مجموعه ها در جوامع بشری و بازار هدفشان می اندیشند ، آنان کسانی هستند معنای برند کمپانی را در بازار هدف طرح ریزی می کنند و نگاهشان فلسفی علمی به ریشه های چرایی و چگونگی بازار می باشند ، این افراد را در هیات مدیره یا خود ریاست می توان یافت .

یک مدیر خوب تصمیمات اشتباه و غیرفوق العاده نمی گیرد ، (سنجش در میان پتانسیل )

قانون ۲۰/۸۰ یا اصل پارتو :

بیان کننده این می باشد که ۲۰% از فعالیت های شما ۸۰ درصد از نتایج شما را به همراه خواهد داشت.

به عنوان مثال ۲۰% از فعالیت های شما برای پیدا کردن مشتری هایتان به ۸۰ % از درآمدتان از کسب و کارتان ختم خواهد شد.

یک مدیر خوب از اختیارات خودش کاسته و در سیستم، قدرتش را به صورت متعادلی توزیع می کند – یک مدیر خود به زیردستانش خدمت می کند .

Micro Managing دخالت در مدیریت خرد و کنترل بدون حساب و کتاب در سطوح مختلف باعث خشک شدن ریشه مسئولیت پذیری و خلاقیت و در نهایت شکست هر مجموعه ای چه شخصی و چه شرک ها و در نهایت جوامع انسانی می شود .

این مبین همان مسئله بالاتر می باشد که یک مدیر خوب از اختیاراتش می کاهد برای ارتقاء اعضای شرکت و غنای علمی و تجربی و عملی کارکنان مجموعه اش و البته که باید در تمامی سطوح با یک نظارت کنترل شده از سلامت و صحت فعالیت ها اطمینان حاصل کرد .

نتیجه مورد نظرتان را بخواهید نه اینکه چگونگی دست پیدا کردن به آن رادر مورد مسائلی همچون هدف ها ، محدودیت های زمانی و مالی و مکانی ، شرایط مختلف کاملاً به وضوح صحبت کنید و از مسائل و نقطه نظراتتان به روشنی یاد کنید اما در جزئیات دخالت نکنید . بگذارید افراد مجموعه تان با شیوه خود کارها را پیش ببرند . این امکان بسیار مناسبی را به شما می دهد که بعد از مدتی افرادی رادر کنار خود جمع کنید که از قابلیت های بالایی در چگونگی روبرو شدن با مسائل و برطرف کردن آنها برخوردار هستند و البته به مرور با کنارگذاشتن افراد نامناسب برای نوع کار و رویکرد شما این اختیار همیشه در دست شماست که چگونه گروهتان را مدیریت کنید .

چه کسی را در ابتدا استخدام کنیم ؟

اولین شخصی را که استخدام می کنید باید بتواند از مدیریت کارها برآید ، باید بتواند شرایط حاکم بر شرکت را کنترل کند . این به شما این اجازه را می دهد که آزادانه به تمرکز بر روی مسائل دیگر بپردازید . به این می گویند استخدام رئیس ، آنها می توانند افراد مختلف را استخدام و یا اخراج کنند ، به نکات ریز شرکت بپردازند ، مسائل مالی را کنترل کنند ،فروش را مدیریت کنند و به تولید توجه کنند .

مسائل مشتریان ناراضیتان را به سرعت حل کنید تا حداکثر از رضایتمندی آنان مطمئن شوید ، مشتریان ناراضی شما بهترین ماخذ و منبع برای یادگیری شما هستند .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید