چرا با دیدن یک اثر زیبا به وجد می آییم؟
بعضی از مفاهیم شاید دقیقا قابل تعریف نباشند اما نه برای آنکه مبهم هستند بلکه از آن رو که خیلی بدیهی هستند و انسان با آنها بسیار مانوس است. یکی از اینها هم زیبایی است. تعریف زیبایی کار سختی است ولی انسان بخوبی زیبایی و زشتی را تشخیص می دهد.
درحوزه معنا نیز زیبایی ها برای انسان بخوبی آشکار است. از دیدگاه انسان مهر زیباست و کینه زشت است. عفو زیبا و انتقام زشت است. پس بایدها و نبایدهای اخلاقی تنها دستوراتی عقلانی نیستند، فقط نسخه های طبیبانه نیستند که مصلحت های فرد و جامعه را تامین کنند بلکه پشتوانه زیبایی شناختی دارند، دل را به وجد می آورند و روح را اقناع می کنند. از همین جاست آن جمله که در عفو لذتی هست که در انتقام نیست. انسان کمال جو از کمال جویی اش لذت می برد لذتی که هر گز در دسترس بیخبران و غافلان نیست.
همه انسان ها حس زیبایی، شناختن زیبایی و گرایش به آن را دارند ولی مسیری که انسان در زندگی طی می کند می تواند روی این حس اثر منفی یا مثبت بگذارد.
یکی از چیزهایی که این حس را بشدت ضعیف می کند خودخواهی و خودپرستی و خودشیقتگی است. آنها که خودشیفته اند ازین حس فاصله زیادی می گیرند. آنها هر چیزی که درون خودشان و متعلق به خودشان باشد زیبا می بینند و بس. هر انسانی که از خویش بیشتر رها باشد زیبایی ها را بیشتر ادراک می کند و روحش بیشتر با آنها پیوند می خورد. این حالت حتی در زیبایی های ظاهری هم تاثیر می گذارد. انسان رها از خویش وخودشیفتگی همه هستی را زیبا می بیند در حالی که وقتی انسان محدود به خویش و طبیعت خویش باشد هر چیزی که با طبع او سازگار است را زیبا می بیند. آنکه از سرما خوشش نمی آید زمستان را زشت می بیند و آنکه گرما خوشایندش نیست تابستان را زشت می بیند.
قدرت حس زیباشناسی انسان در مواردی به خلق آثار نو و بکر انجامیده است. با دیدن طبیعت زیبا و آثار هنری به جا مانده از قدیم حس آرامشی در ما ایجاد می شود و چون همیشه امکان رفتن به طبیعت و دیدن آثار زیبای آن را نداریم با قرار دادن تصاویر چاپی مورد علاقه در محل زندگیمان این حس را برای خودمان تازه تر می کنیم.
تصاویر چاپی برای ما شکل های گوناگونی دارد. گاهی ترجیح می دهیم محل زندگیمان را با نصب یک تابلو، رنگ و لعاب خاصی ببخشیم. و زمانی با نوشتن خاطرات و وقایع روزانه ی خود در دفتر چه ای که برروی آن تصویر مورد علاقه تان نقش بسته به یادگار نگهدارید.